چه پرسشی؟ چه پاسخی؟
خودم جواب می دهم ...
تو را شبیه دسته گل...
شبی به آب می دهم!
...
شبی که شعرهای من...
دگر تمام می شود...
شبی که دست های تو...
به من حرام می شود!
...
شبی که بوسه ی اجل
مرا به خواب می دهد...
چه باشکوه و بی صدا...
به من شراب می دهد!
...
شبی که آخرین نفس
ز غصه پاک می شود...
تمام خاطرات من ...
اسیر خاک می شود!
...
شبی که سیب می دهد
درخت خانه ی خدا !
و من دخیل بسته ام ...
تو را به شاخه ای جدا !
...
نگو که بی وفا شدم!
تو را ز یاد برده ام !
کفن بکن مرا ولی...
گمان مبر که مرده ام!
...
فقط نهان نمی کنم...
دگر تورا ز دیگران ...
مرور می کنم تو را ...
به زیر خاک مهربان !
...
خودم جواب می دهم ...
تو را شبیه دسته گل...
شبی به آب می دهم!
...
شبی که شعرهای من...
دگر تمام می شود...
شبی که دست های تو...
به من حرام می شود!
...
شبی که بوسه ی اجل
مرا به خواب می دهد...
چه باشکوه و بی صدا...
به من شراب می دهد!
...
شبی که آخرین نفس
ز غصه پاک می شود...
تمام خاطرات من ...
اسیر خاک می شود!
...
شبی که سیب می دهد
درخت خانه ی خدا !
و من دخیل بسته ام ...
تو را به شاخه ای جدا !
...
نگو که بی وفا شدم!
تو را ز یاد برده ام !
کفن بکن مرا ولی...
گمان مبر که مرده ام!
...
فقط نهان نمی کنم...
دگر تورا ز دیگران ...
مرور می کنم تو را ...
به زیر خاک مهربان !
...

<< Home