پنجشنبه


اي از عشق پاك من هم ميشه مست
من تو را آسان نياوردم به دست
بارها اين كودك احساس من ، زير بارانهاي اشك من شكست
من تو را آسان نياوردم به دست
در دل آتش نشستن كار آساني نبود
راه را بر اشك بستن كار آساني نبود
با غروري هم قد و بالاي بام آسمان
بارها در خود شكستن كار آساني نبود
بارها اين دل به جرم عاشقي ، زير سنگيني و بار غم شكسست
من تو را آسان نياوردم به دست
در به دست آوردنت ، بردباري ها شده ، بيقراريها شده ، شب زنده داريها شده
در به دست آوردنت ، پايداري ها شده ، با ظلم و جور روزگار سازگاريها شده

site hit counter