شنبه



هرچه درعمر پیش میروی مرگ ،تباهی،بی وجودی ...و
گویی بدون هدف در این عمر گذران میکنی
بدون هدف ورسیدن به بهترین ها
هرچه میشنوی پول،ثروت،قدرت ...و
گویی غیرازاین هیچ صدایی به گوش نمیرسد
هرچه می بینی ظلم ،نامردی،بی معرفتی ...و
گویی هیچگاه زیبایی وجود ندارد تا با چشمانمان آشنا شود
هرچه میگویی برتری خواهی ،بزرگ بینی ...و
گویی هیچ کس نمیخواهد بفهمد
که غرور وقدرت بی بنیان است ورو به زوال وفنا پذیر
هرچه به آسمان نگاه می اندازی دیگر
نمی بینی ستارگان زیبا ،پرندگان مهاجر...و
گویی آسمان هم از آلودگی این زمینیان بی نصیب نمانده است
.هرچه به دریا مینگری
خبری نیست از صلابت ، شکوه ، حضور مغرور...و
گویی فقط در انتظار غرق بهترین های عالم نشسته وبس
ودرآخر هرچه؛
میروی ،می شنوی ،می بینی ،می گویی ،به آسمان ودریا مینگری؛
تنها وتنها؛ به تنهایی خودت بیشتر پی می بری ...و
site hit counter