یکشنبه
Previous Posts
- زمانی عاشق صدایش بودم جاودانهعشقش را کیمیا میدانست...
- بابا آب داد آری او داد و من گرفتماو آورد و من خورد...
- سوزنی در دست گیروبانخی ارزان بدوزخند ه ای را بر ل...
- مي دوني نياز دلامون پر كشيدنه اما نه تا اوج آسمون ...
- چگونه خواب را با چشمانی تشنه می بلعی!مگر با صدای ...
- نميدانم چرا رفتی ...نميدانم چرا !!! شايد خطا...
- تمام روز نگاه منبه چشمهای زندگیم خیره گشته بودبه آ...
- ...
- شب از نیمه گذشته . دلم نمی آید چراغ مطالعه را خام...
<< Home