یکشنبه


سوزنی در دست گیرو
بانخی ارزان بدوز
خند ه ای را بر لبش
*
او که می دوزد نگاهش رابه در
نیست حتی یک ستاره در شبش
*
یا گلی زیبا بکش در دفترت
هدیه اش کن
تا گذارد بر سرش
*
دست هایش را بگیر
*
او یتیمی بی پناه است
او که می گرید برای آخرش
...
site hit counter