دوشنبه


سال پیش همین موقع ها بود که واسه اولین بار نوشتم
شاید فقط واسه خودم اما...و
الان 1 سال از اون موقع میگذره
خیلی اتفاقها واسم افتاد خوب وبد همه گذشتن و شاید جز یه خاطره هیچی واسم نموند
اما خیلی وقتها ادمها تو خاطرهها هم جا نمیگیرن
ولی وقتی خوب نگاه کنیم میبینیم هیچی موندگار نداریم
تو این 1 سال خیلیها تو نظراتی که بهم دادن منو عاشق شکست خورده خطاب کردن
... اما
خیلیها گفتن اینا چیه مینویسی
و...............و
اما منم میخوام جزیی از خاطره ها بشم
شادی جریی از زندگی که هیچ کسی از اون بدش نمیاد اما این یه واقعیت که غم جزیی از وجود ماست
خیلی وقتها ازش دوری میکنیم شاید فقط واسه گول زدن خودمون
اما اگه خوب نگاه کنیم همون شادیم یه جور غمه اخه هیچ شادی پایدار نیست
اما خدا کنه همه شادی پایدار داشته باشن
....
چشامو بستمو نوشتم سلام اما همیشه دعا میکنم یه روز ننویسم خداحافظ
site hit counter