posted by پسر at ۸:۱۲ بعدازظهر
پنجشنبه
Previous Posts
- اي ستاره ها كه از جهان دورچشمتان به چشم بي فروغ ما...
- بچگی ها اولش ازرنگ سیاه خیلی بدم می اومد یادم می ا...
- مي بينم صورتمو تو آينهبا لبي خسته مي پرسم از خودما...
- وقتي گوشش شنوا نيست حرف تازه اي ندارمسر عاشقي نمون...
- ناتوان گذشته ام ز كوچه هانيمه جان رسيده ام به نيمه...
- غم آمده غم آمده انگشت بر در ميزندهر ضربه انگشت او ...
- شبي ادامه آن بي طلوع خورشيدينه صبر بود مرا در دل و...
- شب من پنجره اي بي فرداروز من ، قصه ي تنهايي هاماهي...
- می خواهم آسوده سر بر زمین بگذارمغریبه، اگر می خواه...
- فروختم نفسم را به رنگ رنگ خيالبادکنکها چه هوايی د...
<< Home