سه‌شنبه

پنجره اي رو به تنهائيم گشودم
خود را به باد سپردم
من طعم تلخ اسارت را نچشيده بودم
رها
بي پروا
فراموش شده از روزمرگي ها
بازگشتم اما تن را به باد سپردم
اندك مجال
سكوت مجالم نمي دهد
تا از اندوه ديرينه ام سخني تازه كنم
من از هجوم بادهاي وحشي مي ترسم
بادهايي كه مرا و تنها مرا مي سوزاند
باد مي سوزاند
باد وِيران ميكند
باد مرا بر باد خواهد داد

site hit counter