دوشنبه
Previous Posts
- نامی نداشت. نامش تنها انسان بود؛و تنها دارايی اش ت...
- غربت دل را اسير لحظه ها کردم اما نميدانستم هيچ وقت...
- تمام لحظات زندگیم درون حجم محبوس اطاقی خلاصه می ...
- سفر به خير خاطرات من!...سفر به خير رفيق هاي نارفيق...
- پنجره اي رو به تنهائيم گشودمخود را به باد سپردممن ...
- افسوس که خیلی دیر امدی !وانچنان دیر که دیگر فرصتی ...
- دلتنگییهای آدمی را باد ترانه ای میخواندرویاهایش را...
- دردهای من جامه نیستند تا ز تن درآورمچامه و چکامه ن...
- آنقدر پُرسیدمتتا عاقبتپُرسان و سرگردانبه خلیج پُ...
- خواستم تا بار ديگر داستانی بنويسمقلم نعره کشيدکاغذ...
<< Home