سه‌شنبه

از خواب که پا میشی با خودت میگی : یه روز دیگه... یه روز که شاید بشه بهش امیدوار بود
از همون لحظه ی بلند شدنت باید کل کل کنی, با هر کی که میبینی یا اینکه گوشاتو باز کنی و بیخیال شی نسبت به هر چی که میشنوی...و
شلوغی و هیاهوی ادمهای اطرافت بیرون, توی کوچه وخیابون, تاکسی و... ادمها رو میبینی که تند تند در رفت و امدن بی اونکه ببینیشونبدون اینکه ببیننت! و
این یک قانونه! قانون زندگی
باید به زمین و زمان اخم کنی و آسته(آهسته!) بری آسته بیای, به جای جواب سلام هاشون وسلام هات میتونی سکوت کنی و
و وقتی شب می خوای سرتو بذاری زمین...اونوقته که احتیاج داری بالا بیاری...بالا بیاری...تموم اتفاقات روزتو!!!و
بترسی از همه کس و همه چیز.حتی شاید از مولکولهای هوا... نکنه میخوان خفت کنن!!و

site hit counter