چگونه نمی توانم درک کنم که تو هم تنها آمده بودی
های غریبه تنهایی ؟ همانند من
مانند تنهایی من تو هم تنهایی ؟و
گیسوانت رو سیاهی گندم زار بود و
من تو را مهتاب شبهایم معنا کرده بودم
جان مرا بر تیر کمان کرده بودی و چشمانت
هدف قلب من
زیباترین واژه ، چگونه صدایت کنم که از تنهایی ات جدا نشوی ؟و
حالا پریشان شده ام
بیا
بیا و همانند تنهایی بر من نازل شو
اگر آمدنی نیستی بگو تا با انتظار آمدنت تو را باور کنم
شعله های آتش ، چگونه می سوزانید مرا ؟و
مگر نه اینکه من تمام وجودتان هستم و شما
سراسر نگاه من ؟و
بیایید و بر من رحم کنید
بیایید و مرا در این شور تنها بگذارید
تا در تاریکی این نور تنها بمانم
های غریبه تنهایی ؟ همانند من
مانند تنهایی من تو هم تنهایی ؟و
گیسوانت رو سیاهی گندم زار بود و
من تو را مهتاب شبهایم معنا کرده بودم
جان مرا بر تیر کمان کرده بودی و چشمانت
هدف قلب من
زیباترین واژه ، چگونه صدایت کنم که از تنهایی ات جدا نشوی ؟و
حالا پریشان شده ام
بیا
بیا و همانند تنهایی بر من نازل شو
اگر آمدنی نیستی بگو تا با انتظار آمدنت تو را باور کنم
شعله های آتش ، چگونه می سوزانید مرا ؟و
مگر نه اینکه من تمام وجودتان هستم و شما
سراسر نگاه من ؟و
بیایید و بر من رحم کنید
بیایید و مرا در این شور تنها بگذارید
تا در تاریکی این نور تنها بمانم